ما نمی دانیم چه رابطه ای بین شعارها و رنگ ها، با دردهای ما وجود دارد

ما نمی دانیم چگونه می شود به مردم  قول فردایی زیبا داد، اما همه ی حرف ها را بعد از مدت کوتاهی فراموش کرد

ما نمی دانیم چگونه می شود خود را مرید خوبان دانست و در دیار دیگران منزل انس گزید

ما این را می دانیم که بعضی وقت ها (موقع انتخابات) برخی مهربان و دلسوز ملت می شوند.(پول هم زیاد خرج درد مردم می کنند)   

ما این را می دانیم که عده ای آن چنان که ما می پنداریم به ما راست نمی گویند.

ما این را می دانیم که معنی تنوع و تعدد شعارها زیر پرچم توحید و حکومت ولایی یعنی خروج از صراط مستقیم.

ما می دانیم که خیلی چیزها را نمی دانیم و خیلی وقت ها هم اگر دنبال چیزی بگردیم و پیدا هم کنیم نمی توانیم ماهیتش را

 تشخیص دهیم. اما نگران چیزی نیستیم چون رهبری داریم که جریانی از نظرش پنهان نمی ماند و همین برای ما کافی است